سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بچه های خدایی
قالب وبلاگ

این روزها هوای دلم سخت ابریست ...

گاهی دلم هوای طوفان دارد ...

می خواهم گریه هایم را در صفحه های کبود آسمان  ترسیم کنم

می خواهم امشب نقاب شب را از صورتش کنار زنم تا ببینم از چه رو اینقدر تاریک و غمگین است

می خواهم بدانم چرا سکوت را به هیاهوی کوچه ها ترجیح می دهد

می خوام بدانم چرا شب تنهاییش را حتی با پرندگان و گنجشک ها پر نمی کند آخر مگر چه دیده که ای چنین سنگین غم سکوت را به دوش می کشد...

من نمی دانم چه بگویم از حال دلم

این شبها اشک های سرخ عاشقان محرم شهرمان را چراغانی کرده است و من در لابه لای خیمه های برافروخته شده در دلم قدم می زنم صدای ناله های کودکان غریبی قصر خیالم را فرو می ریزد و تا می خواهم به گوشه ای پناهنده شوم سیلی ظلم مرا به زمین می کشاند ...

و حالا دلم چون بغض کرده ابریست که خیال باریدن ندارد ...

هر روز خیمه هایی را در غزه آتش می زنند و انگار محرم امسال قرار است نمایشی از عاشورا باشد ...

 امروز جسم بی جان دختران کوچک و پسران بابا را یک به یک از زیر خروارها آوار در می آوردند . نه جسم نه این قلب من بود که زیر آوار سنگینی غم ها جان می داد...

من چه کنم برای تو ای عاشورای زمان ...

من چگونه به مردمانت آب رسانم .. من نمیدانم چه کنم

هر روز غزه برای من روضه ی کربلا می خواند اگر تا به امروز جسم دخترک سه ساله ندیده ایم اگر طفل شیرخواره ی جان داده ندیده ایم این روزها غزه خوب برایمان روضه می خواند

خدایا به دادشان برس...

درد ن و ش ت

 آسمان بچه های خدایی

 


[ دوشنبه 91/8/29 ] [ 6:12 عصر ] [ اسمان ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

*
امکانات وب


بازدید امروز: 235
بازدید دیروز: 22
کل بازدیدها: 555461
*
آخرین مطالب
لینک های مفید
* *
لینک دوستان
لینک های مفید
*



*